کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



شهادت امام جعفر صادق علیه‌السلام

شاعر : یوسف رحیمی     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن     قالب شعر : غزل    

غروب سرخ نگاهش به رنگ ماتم بود           غريب شهرِ خودش نه، غريب عالم بود

چقدر روضۀ كرب و بلا بپا می داشت           به روی سـر در خانه هميشه پرچم بود


اگر چه زخم جگـر تازه می شد اما باز           برای داغ دلـش روضـه مثل مرهم بود

هـمـيـشـه در وسط كـوچـۀ بـنی هـاشـم           پـر از تـلاطم اشـكِ مصيبت و غـم بود

شبی كه در تب آتش بهشت او ميسوخت           شكسته قامت و آشفـته حال و درهم بود

كبـودِ زخـمِ طناب و اسارت و غـربت           چـقـدر در نظـرش كـربـلا مـجـسّـم بود

خلاصه لحـظـۀ آخـر، زمان تـدفـيـنـش           بـسـاط غـسـل و بساط كـفـن فراهم بود

در آن زمان به خـدا هـر دلی پـريـشانِ           شهـيــد بـي كــفــن واديِ مـحــرّم بــود

به زخـم پـيـكـر گـل، بـوريا نمی پـيچيد           اگـر كه پـيـرهـن پـاره پـاره ای هـم بود

: امتیاز

زباحال امام جعفر صادق علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

منی که بـر همه عـالـم گـره گــشا بودم           مـیــان مـوج مـصیـبــات مـبــتــلا بودم

همیشه غفلت اصحاب دردِسر ساز است           به وقـت فـتـنه چـه بی یـار و آشنـا بودم


کـنـار مـنـبـر من مـکـتـب جـدیـد زدنـد           در آن غـبار زمان چـشـمـۀ هـدی بودم

حقـیـقـت همه قـرآن میان قلب من است           مـنـم که بـر هـمـۀ خـلـق رهـنـما بــودم

شبی که از همه سو ریخـتـنـد در خـانه           فـقـط به یـاد غــریـبـیِ مـرتـضی بـودم

همـین که شـعـلـۀ آتـش به خانه ام افـتـاد           نـفـس نـفـس زدم و یـاد خـیـمه ها بـودم

اگرچه شکر خـدا دختری نسوخت ولی           به یــاد شــام غــریـبان کــربــلا بــودم

کـمی ز روضـۀ  گـودال بـر سـرم آمـد           به گـیـسوان  پریشـان چو در نـوا بودم

نخـورد یک نـوک نـیـزه به پیـکرم امـا            بـه یــاد قــاری بـالای نـیـزه هـا بــودم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما  پیشنهاد می‌کنیم به منظور انطباق مطالب با روایات مستند و معتبر و انتقال بهتر معنای شعر، بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ وضوع آتش زدن خانه امام که مرحوم کلینی در صفحۀ ۴۷۳ جلد اول اصول کافی و دیگر مورخین نیز از ایشان آن را نقل می‌کند در مدینه اتفاق افتاده است و حضرت آن را با پا خاموش کرده و میفرمایند من فرزند ابراهیم خلیل الرحمان هستم، .و هیچ ارتباطی نیز با داستان احضار حضرت که در بغداد اتفاق افتاده ندارد  لذا حواشی نقل شده برای این روایت در هیچ کتاب معتبری نیامده است. جهت آگاهی بیشتر از اصل روایات معتبر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه نموده و یا در همین جا کلیک فرمائید.

همـین که شـعـلـۀ آتـش به دامـنـم افـتـاد             نـفـس نفـس زدم و یـاد خـیـمـه ها بودم

ابیات زیر به دلیل مغایرت با روایات معتبر حذف شد؛ موضوع احضار امام توسط منصور ملعون و ابن ربیع که سید بن طاوس در صفحۀ ۱۹۲ مهج الدعوات علامه مجلسی در بحارالأنوار ج ۴۷ ص ۱۹۵ شیخ عباس قمی در منتهی الآمال ص ج ۲ ص ۱۳۹۳ و دیگر علما و مورخین آن را روایت کرده مدتها قبل از شهادت امام و در شهر بغداد اتفاق افتاده است نه در مدینه؛ و مطالبی همچون سجاده کشیدن از زیر پای امام، شکسته شدن نماز، تازیانه زدن؛ به زمین افتادن؛ پیچیدن امامه به دور گردن امام علیه السلام و دشنام ابن ربیع به حضرت زهرا نادرست است و مغایر این روایت معتبر است؛ جهت آگاهی بیشتر از اصل روایات معتبر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه نموده و یا در همین جا کلیک فرمائید.

قیام داشتم و ناگهان زمین خوردم             سحر که غرق مناجات با خدا بودم

در آستانۀ در صورتم به جایی خورد           اسیر ضربۀ سیلیِ بی هوا بودم

میان کوچۀ باریک گیر افتادم            شبیه مادر خود زیرِ دست و پا بودم

همین که شعلۀ آتش به دامنم افتاد          نفس نفس زدم و یاد خیمه ها بودم

بیت زیر نیز به دلیل آنکه در مصرع دوم شان اهل بیت رعایت نشده و اشاره به تحریف سر برهنه بودن اهل بیت در شام دارد حذف شد

سرم برهنه، شبانه کسی ندید چه شد         به یاد شام و نظرهای بی حیا بودم

شهادت امام جعفر صادق علیه‌السلام

شاعر : محمد حسین رحیمیان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

می سوخت بین شعـله ها بال و پر تو            آتـش نشـد شـرمـنده از مـوی سر تو

با رفـتن تو آسمـان هم گریه می کرد            آن شـب نبود عمامه ای روی سر تو


پای برهـنه پشت یک مـرکب دویدن             نـگـذاشت نـایی در میـان پـیـکـر تو

دیــدنــد خــیــلی داغــدار کربــلایـی            شام غریبان شـد به پا در محضر تو

در کـوچـه های خـلـوت شهـر مـدینه            تـنهـا غــریـبـی بـود یـار و یـاور تو

جای هـزاران سجـدۀ شـکـرانه دارد            خـنـجر نیـامد بر ضـریح حـنـجر تو

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مغایرت روایی و مستند نبودن حذف شد؛ در شهادت امام صادق علیه السلام چند نکته را باید توجه کرد ۱ـ واقعۀ احضار امام توسط منصور و به واسطۀ ابن ربیع در بغداد اتفاق افتاده است نه مدینه ۲ـ این موضوع مدتها قبل از مسمومیت و شهادت امام بوده و هیچ ارتباطی به موضوع شهادت امام علیه السلام ندارد ۳ـ موضوع سجاده از زیر پای امام علیه السلام کشیدن؛ به دیوار خوردن؛ تازیانه زدن ؛ به زمین افتادن؛ پیچیدن امامه به دور گردن امام علیه السلام؛ فحاشی ابن ربیع به حضرت زهرا و ... صحیح نیست و مغایر روایات معتبر است ۴ـ موضوع آتش زدن امام صادق علیه السلام به دستور منصور و توسط حاکم مدینه نیز مدتها قبل از شهادت حضرت بوده و ارتباطی به شهادت امام علیه السلام ندارد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همینجا کلیک کنید.

از نـعـره مـسـتـانه یک نامـسـلـمان           آن شب پرید از خواب شیرین دختر تو

دست خدا را باز بستند این جماعت          آقا چه خــالــی بود جــای مــادر تو

در کوچه های خـلـوت شهـر مدینه            تنها غــریـبی بود یـار و یــاور تو

شهادت امام جعفر صادق علیه‌السلام

شاعر : وحید محمدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

بــاز از دعــای مـادر نــام آشـنـای ما            امشب بساط روضه به پا شد برای ما

خون گـریـه می کـنـند تـمام سـتـاره ها            همراه چـشـم های زمیـن پـا به پای ما


از بوی دود و آتش کوچه مشخّص است            بوی مدیـنه می دهد این گـریه های ما

یک عـدّه از سـقـیـفـه شبیه مغـیره باز            خـون کـرده اند بر جـگـر مـقـتـدای ما

یک پیرمرد پای پیاده! چه روضه ای!            خاکی به سر کنیم از این ماجـرای ما

شیخ الائمه و سر عریان عجیب نیست؟            این ها شده است غـصّـۀ بی انتـهای ما

: امتیاز

شهادت امام جعفر صادق علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

عالم ز آه، تیره تر از صبح محشر است            خـون جـگـر به دیـدۀ آل پـیـمـبـر است

شهر مدیـنـه گـشـته عـزا خـانـۀ وجـود            رخت سیاه بر تن زهرا و حـیـدر است


گفتم چه روی داده که از خاطرم گذشت            امشب شب یتیمی موسی ابن جعفر است

گـریـنـد بر امـام شـشـم هـفـت آسـمــان            در نه فلک قـیامت عظمای دیگر است

جسمی که آب شد زجفا زیر خاک رفت            در قلب آب و خاک از این داغ آذر است

خواهی اگر که بوسه زنی بر مزار او            قبرش کنار تربت زهـرای اطهـر است

آتـش زدنـــد خــانــۀ او را حـرامــیـان            این اجر خوبی پدر و ارث مـادر است

جز تَلّ خاک نیست نشانی از آن مزار            الحـق که نـنگ آل سعـود ستمگر است

قـامـت خـمـیـده؛ تن شده مانند شمع آب            این شـاهد جـنایت منصور کـافـر است

بر او بریز اشک که این گریه نزد حق            با گـریه بر حسیـن ثـوابش برابر است

با آنکه بسته است به رویش در بـقـیـع            میثم هماره چشم امیدش به این در است

: امتیاز